آيا نسخ در احكام جايز است
کد خبر: 4055596
تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۱
نکات تفسیری و سبک زندگی قرآن/ ۱۷

 آيا نسخ در احكام جايز است

«نسخ» از نظر لغت به معنى از بين بردن و زائل نمودن است و در منطق شرع، تغيير دادن حكمى و جانشين ساختن حكمى ديگر به جاى آن است.

قرآندوره مجازی آموزش سبک زندگی و تفسیر قرآن کریم، به همت حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالامیر سلطانی به بیان نکات تفسیری و سبک زندگی آیات قرآن به ترتیب صفحات قرآن می‌پردازد. آنچه در ادامه می‌خوانید نکات سبک زندگی و تفسیری صفحه هفدهم قرآن کریم است:

سبک زندگی قرآنی

بَلى‏ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (112)

این آيه علت ورود به بهشت را، تسليم فرمان خدا و نيكوكار بودن مى‏‌داند؛ يعنى بهشت به ادعا و شعار به كسى داده نمى‌‏شود، بلكه ايمان و عمل ‏صالح لازم است.

پيام‌‏ها:

1- براى ورود به بهشت، به جاى خيال و آرزو، هم تسليم خدا بودن و ايمان درونى لازم است و هم عمل صالح بيرونى. «أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ».

2- نيكوكارى بايد سيره انسان باشد، نه به صورت موسمى و فصلى. «هُوَ مُحْسِنٌ».

3- هر كس خالصانه روى به خدا آورد، هم بهره كامل دارد؛ «فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ» و هم از هر نوع دلهره بيمه خواهد بود. «لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ»(1)

تفسیر

ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (106) أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ (107) بقره

«نسخ» از نظر لغت به معنى از بين بردن و زائل نمودن است، و در منطق شرع، تغيير دادن حكمى و جانشين ساختن حكمى ديگر به جاى آن است، به عنوان مثال: مسلمانان بعد از هجرت به مدينه، به مدت شانزده ماه به سوى بيت‌المقدس نماز مى‌‏خواندند، پس از آن دستور تغيير قبله صادر شد و موظف شدند هنگام نماز رو به سوى كعبه كنند.

در اينجا ايراد معروفى است كه به اين صورت مطرح مى‌‏شود: اگر حكم اول داراى مصلحتى بوده پس چرا نسخ شده؟ و اگر نبوده چرا از آغاز تشريع شده؟ پاسخ اين سؤال را دانشمندان اسلام از قديم در كتب خود آورده‏‌اند و حاصل آن چنين است: مى‌‏دانيم نيازهاى انسان گاه با تغيير زمان و شرایط محيط دگرگون مى‌‏شود و گاه ثابت و برقرار است، يك روز برنامه‏‌اى، ضامن سعادت او است ولى روز ديگر ممكن است بر اثر دگرگونى شرایط، همان برنامه سنگ راه او باشد.

يك روز دارويى براى بيمار فوق العاده مفيد است و طبيب به آن دستور مى‏‌دهد، اما روز ديگر به خاطر بهبودى نسبى بيمار ممكن است اين دارو حتى زيانبار باشد، لذا دستور قطع آن و جانشين ساختن داروى ديگر را مى‌‏دهد.

منظور از «آيه» چيست؟

«آيه» در لغت به معنى نشانه و علامت است و در قرآن در معانى گوناگونى به كار رفته از جمله:

1- فرازهاى قرآن كه با نشانه‌‏هاى خاصى از هم تفكيك شده و به آيه معروف است چنان كه در خود قرآن مى‏‌خوانيم: «تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِ‏» (بقره- 252).

2- معجزات نيز به عنوان آيه معرفى شده است، چنان كه در مورد معجزه معروف موسى(ع) يد بيضاء مى‌‏خوانيم: «وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى‏ جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى»‏: دستت را در گريبان تا زير بغل فرو بر، به هنگامى كه خارج مى‌‏شود سفيدى و درخشندگى بى عيب و نقصى دارد و اين معجزه ديگری است (طه- 22).

3- به معنى دليل و نشانه خداشناسى و يا معاد نيز آمده است، چنان كه مى‏‌خوانيم: «وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهارَ آيَتَيْنِ‏»: ما شب و روز را دو دليل (براى شناسايى خدا) قرار داديم (سوره اسراء- 12).

4- به معنى اشياء چشمگير مانند بناهاى مرتفع و عالى، نيز آمده است، چنان كه مى‏‌خوانيم: «أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ»‏: آيا در هر مكان مرتفعى بنایى مى‌‏سازيد و در آن سرگرم مى‌‏شويد (شعراء- 128).

ولى روشن است كه اين معانى گوناگون در واقع همه به يک قدر مشترک بازگشت مى‏‌كند و آن مفهوم «نشانه» است. اما در آيات مورد بحث كه قرآن مى‌‏گويد: اگر آيه‌‏اى را نسخ كنيم همانند آن و يا بهتر از آن را خواهيم آورد، اشاره به احكام است كه اگر يكى نسخ گردد بهتر از آن نازل مى‌‏شود و يا اگر معجزه يكى از پيامبران منسوخ شود به پيامبر بعد معجزه‌‏اى گوياتر داده مى‌‏شود.

تفسير جمله «ننسها»

جمله «ننسها» كه در آيات مورد بحث بر جمله «ننسخ» عطف شده در اصل از ماده «انساء» به معنى تأخير انداختن و يا حذف كردن و از اذهان بردن است‏. اكنون اين سؤال پيش مى‌‏آيد كه مفهوم اين جمله با در نظر گرفتن جمله «ننسخ» چيست؟

در پاسخ مى‌‏گویيم: منظور در اينجا اين است كه اگر ما آيه‌‏اى را نسخ كنيم و يا نسخ آن را طبق مصالحى به تاخير بيندازيم در هر صورت بهتر از آن يا همانند آن را مى‌‏آوريم، بنابراين جمله «ننسخ» اشاره به نسخ در كوتاه مدت است و جمله «ننسها» نسخ در دراز مدت (دقت كنيد).

تفسير «او مثلها»

سؤال ديگرى مطرح مى‏‌شود كه منظور از «او مثلها» چيست؟ اگر حكمى همانند حكم گذشته باشد كه تغيير اولى بيهوده به نظر مى‏‌رسد، چه لزومى دارد چيزى را نسخ كنند و همانندش را جانشين آن سازند؟ بايد ناسخ از منسوخ بهتر باشد تا نسخ قابل قبول شود.

در پاسخ اين سؤال بايد گفت: منظور از مثل اين است كه حكم و قانونى را مى‌‏آوريم كه در زمان بعد اثرش همانند قانون قبل در زمان گذشته باشد.

توضيح اينكه: ممكن است حكمى امروز داراى آثار و فوایدى باشد ولى فردا اين آثار را از دست بدهد، در اين صورت بايد اين حكم نسخ شود و حكم جديدى به جاى آن بنشيند كه اگر از آن بهتر نباشد، لااقل آثارى را كه حكم سابق در زمان گذشته داشت حكم جديد در اين زمان داشته باشد، و به اين ترتيب هيچ‌گونه ايرادى باقى نمى‌‏ماند.(2)

«آيه» به معناى علامت و نشانه است. نشانه و آيت بودن يک چيز به اعتبارات گوناگون، مختلف مى‌‏شود؛ مثلًا بخشى از قرآن آيه ناميده مى‏‌شود بدين لحاظ كه بشر از آوردن همانند آن ناتوان است؛ بنابراين هر بخشى از قرآن نشانه الهى بودن آن است. همچنين احكام خداوند به اعتبار اين كه آدمى به وسيله آنها مى‏‌تواند تقوا پيشه کند و به قرب‏ الهى‏ نايل‏ شود از نشانه‌‏هاى او به شمار مى‏‌رود. موجودات نيز از آن روى كه وجودشان حكايت از آفريدگارشان دارد و ويژگى‏‌هاى آنها نشانگر صفات اوست آيات الهى هستند. پيامبران و اولياى الهى هم بدين لحاظ كه مردم را با گفتار و كردار خود به سوى خدا فرا مى‏‌خوانند آيات خدا محسوب مى‏‌شوند.

با توجه به آنچه گفتيم و با در نظر گرفتن اطلاق كلمه «آية» در «ماننسخ من آية» درمى‏‌يابيم كه نسخ منحصر به آيات و احكام تشريعى نيست؛ بلكه شامل آيات تكوينى هم مى‏‌شود. اين نكته نيز قابل توجه است كه ممكن است يك چيز از چند جهت آيه و نشانه باشد و تنها يك جهت آن نسخ شود. در اين صورت نشانه بودن آن چيز از جهات ديگر باقى است؛ مثلاً آيه قرآن از اين جهت كه حكمى از احكام را بيان می‌کند و آيه شمرده مى‏شود، اگر نسخ شود، حكم آن برداشته مى‏‌شود، ولى از اين جهت كه اعجاز است و در اوج فصاحت و بلاغت قرار دارد همچنان آيت و نشانه الهى به شمار مى‌‏رود.(3)

1. قرائتى، محسن، تفسير نور، ج1، ص182.

2. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج1، ص388.

3. ترجمه قرآن براساس الميزان همراه با خلاصه تفسير الميزان؛ ص17.

انتهای پیام
captcha